نورومارکتینگ شاخه ای جدید از روانشناسی یا بازاریابی نیست. از چند دهه پیش فعالان حوزه تبلیغات، تولیدکنندگان و بازاریاب ها استفاده از روانشناسی اجتماعی برای درک رفتار مصرف کنندگان هنگام کالا را

آغاز کرده اند. شرکت ها آموخته اند چطور از رفتارهای اساسی انسان استفاده کنند و از علم برای درک واکنش مصرف کنندگان به تبلیغات موثر ، محصولات و طراحی های جذاب بهره ببرند.

تحقیقات سنتی بازاریابی بدون تردید موفقیت های چشم گیر برای شرکت های بزرگ به ارمغان آورده است و به همین دلیل است که شرکت ها حاضرند میلیون ها دلار صرف این تحقیقات کنند اما همزمان با رشد علم و فناوری، شرکت ها امیدوار هستند اطلاعات دقیق تر در حوزه رفتار مصرف کنندگان هنگام کالاها بدست آورند.

هیچ شرکتی حاضر نیست محصولی که با تلاش و صرف هزینه بالا تولید کرده با شکست مواجه شود. به همین علت، شرکت های بزرگ به سمت استفاده از نورومارکتینگ حرکت کرده اند. نورومارکتینگ شاخه ای از علم است که در آن تلاش می شود نحوه واکنش مصرف کنندگان به محرک های بازاریابی درک شود.

این کار با مشاهده و تفسیر واکنش های احساسی مصرف کنندگان انجام می شود. در نورومارکتینگ بر این واقعیت تمرکز می شود که روندهای احساسی در مغز، تعیین کننده تمایل به یک کالا هستند.

ارائه کنندگان خدمات نورومارکتینگ از روش های نوروساینس برای اندازه گیری واکنش عصبی مصرف کنندگان به کالاها، برندها و تبلیغات بهره می برند. بدین ترتیب شرکت ها با استفاده از این اطلاعات، جذابیت محصول و میزان خود را به حداکثر می رسانند. اگرچه شرکت ها محصولات و خدمات مختلف ارائه می کنند اما هدف همه آنها یکی است: درک ساختار مغز انسان با هدف وادار کردن ما به آنچه آنها ارائه کرده اند.

نورومارکتینگ به شرکت ها امکان می دهد دقیقا به همین هدف برسند. نورومارکتینگ با بهره گیری از اسکن مغز، سیگنال های الکتریکی مغز را خوانده و آنها را تحلیل می کند تا مشتری ها یعنی شرکت ها به پاسخ سوالاتی که در حوزه محصول و تبلیغات دارند دست یابند. برای مثال یکی از ابزارهای استاندارد اندازه گیری در حوزه نورومارکتینگ، الکتروآنسفالوگرام یا EEG در نورومارکتینگ است که فعالیت الکتریکی مغز را اندازه می گیرد.

هنگامیکه از ما خواسته می شود به چیزی فکر کنیم، مغز پالس هایی می فرستد و EEG تک تک این پالس ها را شناسایی می کند. در عرض کمتر از نیم ثانیه از زمانیکه مغز یک محرک دریافت می کند و قبل از آنکه واکنش نشان دهد، فرایندی کاملا عصبی رخ می دهد که خارج از کنترل ارادی است و ناخودآگاه روی می دهد.

این همان عمل قبل از اقدام آگاهانه ماست. این امواج عصبی فورا توسط EEG خوانده می شود و بر مبنای ناحیه ای از مغز که فعال شده این امواج به احساسات و تمرکز مربوط می شوند. بسیار جذاب است اما آنچه در همین نیم ثانیه رخ می دهد اطلاعات بسیار ارزشمند درباره نحوه تفکر فرد در هنگام مشاهده یک آگهی یا فکر کردن به یک محصول، در اختیار قرار می دهد.

فعالان حوزه نورومارکتینگ معتقدند این روش ها نسبت به روش های سنتی بازاریابی، کم هزینه تر هستند و بهره وری بالاتری دارند. در یک تست با استفاده از روش های نورومارکتینگ، نیازی به حضور هزاران نفر نیست بلکه کافی است 20 نفر در تست شرکت کنند زیرا مغز انسان ها به شدت به هم شبیه است. البته بین مغز مردان و ن یا کودکان و بزرگسالان تفاوت هایی وجود دارد.

شرکت ها با استفاده از اطلاعاتی که نورومارکتینگ در اختیارشان قرار می دهند می توانند حتی قبل از ارائه کالا به بازار بفهمند دیدگاه مصرف کنندگان درباره طراحی و عملکرد محصول چیست. بدین ترتیب ریسک ها به حداقل می رسد و احتمال موفقیت کالا به شدت افزایش پیدا می کند.

منبع:jahansahm.com


NeuroMarketing نورومارکتینگ ,شرکت ,کنندگان ,مصرف ,استفاده ,واکنش ,مصرف کنندگان ,واکنش مصرف ,اندازه گیری ,بدین ترتیب ,هنگام ,مصرف کنندگان هنگام منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

ارگانیک ها estakhrbama خرید ملک در ترکیه ( استانبول ، آنتالیا ) - لوکس هومز خیابون گجت فناوری همه چی موجوده کلینیک مشاوره و خدمات روانشناحتی پرنیان غصه نخور Hamrah