۱- نورومارکتینگ یعنی سنجش مستقیم:
شناخت بازاریابی عصبی ویژگی ها کاربردها و ابزارها. می توان از یک مشتری سوال کزذ که چه چیزی را دوست دارد و نسبت به کدام محصول برانگیخته تر است؛ اما در واقع خیلی نمیتوان به آن اعتماد کرد؛ چراکه ممکن است مشتری تحت تاثیر عوامل مختلفی قرار داشته باشد که در آن لحظه اجازهی تصمیم گیری درست را به او نمی دهند. برای مثال خیلی وقت ها شده که ما قصد محصول خواصی را داشته ایم (یعنی نسبت به آن اعلام علاقمندی کرده ایم) اما در واقعیت چیز دیگری را ه ایم چرا که در هنگام کردن با محصولی مواجه شده ایم که ویژگی هایش ما را بیشتر تحت تاثیر قرار داده است. در نورو مارکتینگ ما ویژگیهای بیرونی نگرش فرد نسبت به یک محصول یا ویژهگیهایش را نمیسنجیم بلکه منبع آن، یعنی مغز را می سنجیم. در نورو مارکتینگ فعالیت قسمتهای مختلف مغزی نسبت به یک محصول سنجیده می شود. برای مثال با قرارا دادن یک فرد در مقابل یک تیزر تبلیغاتی فعالیت مغزی او را از طریق الکترود هایی که به مغزش وصل شده است در کسری از ثانیه می سنجیم و بررسی می کنیم که کدام تصویر او را بیشتر تحت تاثیر قرار داده و اینکه نگرش فرد نسبت به آن محصول چه تغییری می کند. پس نورو مارکتینگ تنها با مغز به عنوان مرکز شناخت و عاطفه سر و کار دارد نه با اظهارات اران.
۲- نورومارکتینگ و شناخت ناهشیار
شناخت بازاریابی عصبی ویژگی ها کاربردها و ابزارها. ما همیشه هشیارانه نمیکنیم خیلی وقت ها تحت تاثیر لایه های زیرین مغزی، عواطف و احساساتمان میکنیم. جالب است بدانید ۹۵٪ از تصمیمات ما برای یک کالا یا دریافت یک خدمت ناهشیار و تنها ۵٪ از تصمیمات ما هشیار هستند. برای مثال بارها شده است که با قصد یک محصول به گاه رفته اید اما در نهایت محصولی دیگر و یا با برند دیگر را انتخاب کردهاید. آیا محصولی که انتخاب کردهاید نسبت به آن چیزی که قرار بود انتخاب نمایید مزیت و ویژگی خاصی داشته است؟ این مثال تنها نمونه ی کوچکی از رفتارهای ناهشیار ماست. خیلی وقت ها رفتارهایی را انجام می دهیم که توسط شناخت ما هدایت نمیشوند بلکه توسط عواطف و قسمت ناهشیار ذهن ما هدایت میشوند. نورومارکتینگ ابزار بسیار قدرتمندی است برای شناخت ناهشیار ذهن مشتریان، دانشمندان حوزه ی نوروساینس با استفاده از ابزار های مختلف مانند نقشه برداری مغزی و ام آر آی کاربردی فعالیت قسمت هایی از مغز را رصد می کنند که تجزیه و تحلیل داده های آن منجر به شناخت و کشف ناهشیاری می شود که مشتریان خودشان هم خبر ندارند اما به شدت تحت تاثیر آنها هستند.
مدیریت برند و مغز انسان (نوروبرندینگ)
شناخت بازاریابی عصبی ویژگی ها کاربردها و ابزارها. موسسات تولید کننده اقلامی که در یک محیط رقابتی مشغول به تولید و عرضه هستند، باید تشخیص بدهند چه چیزی برای مشتریان آنها در بازار هدفشان مهم است و معیارهای مقایسه محصولشان با محصول رقیب را در فرایند انتخاب درک کنند. استراتژی های سازمانی باید بر اساس درک و شناخت تفکرات، احساسات و رفتار مصرف کنندگان شکل بگیرد. تحقیقات مصرف کننده به شیوه های نوروساینس میتواند به مدیران در شناخت مصرف کنندگان کمک کند. شناخت بازاریابی عصبی ویژگی ها کاربردها و ابزارها. یکی از مهمترین کاربردهای تحقیقات مصرف کننده، بهبود استراتژی های بازاریابی می باشد. هدف عمده ی یک بازاریاب ماورای است و معمولاً هدف نهایی، ایجاد یک تعهد پایدار بین یک نام تجاری خاص و یک گروه مشتری ویژه می باشد، که فرآیندی است شامل مراحل معرفی، آشنایی، ترجیح و در صورت موفقیت محصول، ایجاد وفاداری. در حالی که تبلیغات بیشتر مقدمات مراحل معرفی و آشنایی را فراهم می کند، عواملی از قبیل قیمت، شهرت نام تجاری و زیبایی ظاهری از عوامل مؤثر بر ترجیح مشتریان هستند و در نهایت کیفیت مناسب محصول باعث ایجاد رضایت و متعاقب آن وفاداری در مشتری خواهد شد.
وفاداری به یک نام تجاری
شناخت بازاریابی عصبی ویژگی ها کاربردها و ابزارها. تعهد قوی بین یک نام تجاری و یک گروه مشتری شامل مراحل زیر است:
۱- آشنا شدن با نام تجاری؛
۲- شناخت پیدا کردن مشتری نسبت به آن؛
۳- ترجیح دادن آن نام تجاری توسط مشتری.
شناخت بازاریابی عصبی ویژگی ها کاربردها و ابزارها. یکی از مهمترین سؤالاتی که برای هر مؤسسه در زمینه بازاریابی و مدیریت برند مطرح است این است که چگونه در مشتریان بالقوه برای نام تجاری خویش ایجاد ترجیح نمایند. تمایل به ، نوعی سود آوری است، از آنجا که این تمایل صرفاً در ذهن مصرف کنندگان است، به عنوان نوعی نگرش مورد مطالعه قرار می گیرد. باورهای مصرف کنندگان درباره ویژگیهای محصول باعث اثر بر نگرش آنها درباره برندهای خاص و نهایتاً ایجاد تمایلات رفتاری و انتخاب یک برند از سوی آنها خواهد شد.
شناخت بازاریابی عصبی ویژگی ها کاربردها و ابزارها. برای کالایی که درگیری ذهنی بالایی در مشتری ایجاد می کند، شناسایی ویژگی هایی که در نظر آنها فوقالعاده مهم رده بندی می شوند دارای مصادیقی برای راهبرد محصول و ارتقاء میباشد. در این نوع کالا لازم نیست مدیران نگران بهینه کردن تک تک خصیصه های برند مزبور باشند. بلکه موضوع اصلی باید شناسایی ویژگی هایی باشد که از سوی بازار هدف به عنوان مهمترین ویژگیها رتبه بندی شدهاند، و تلاش شود تا باورهایی قوی مبنی بر اینکه برند مورد نظر واجد این ویژگیهاست، ایجاد شود. البته قیمت نیز برای برخی از طبقات محصول می تواند خود یک ویژگی باشد. در مواردی که در آن قیمت فوق العاده اهمیت دارد، مدیران باید اطمینان حاصل نمایند که برندهایشان به طور رقابتی قیمت گذاری می شود.
شناخت بازاریابی عصبی ویژگی ها کاربردها و ابزارها. نقش نوروساینس در برندینگ بسیار گسترده است. از آنجا که مدیران در جستجوی محرک هایی هستند که درگیری ذهنی مشتریان بالقوه را افزایش دهد تا در ذهن آن ها نفوذ کنند، با روشهای گستردهی پژوهشی نورومارکتینگ و با توجه به نوع محصول و اثری که بر مغز انسان می گذارد می توان بررسی کرد که کدام تبلیغ یا کدام شیوه ی یا حتی کدام فعالیت اجتماعی شرکت تولید کننده و کدام شعار می تواند مخاطبان را بیشتر تحت تاثیر قراردهد. در واقع روشی که مدیران برای ارائه ی محصول و آن در نظر می گیرند توسط علوم شناختی و بررسی نقشه ی مغزی انسان تهیه و در اختیار آن ها قرار می گیرد که این امر موجب خواهد شد تا شرکت های تولید کننده ی محصول یا خدمات به اهداف خود به بهترین نحو ممکن برسند.
منبع:tahghighproject.com
NeuroMarketing شناخت ,ویژگی ,محصول ,بازاریابی ,عصبی ,مشتری ,بازاریابی عصبی ,شناخت بازاریابی ,عصبی ویژگی ,نورو مارکتینگ ,برای مثال منبع
درباره این سایت